اینجا کهف الشهدای ماست...
جایی که دلتنگی هایمان را با شهید گمنام دانشگاه قسمت میکنیم...
جایی که بغض هایمان ، تبدیل به اشک می شوند و قطره قطره بر سر این مزار می بارند ...
انگار همین دیروز بود ، که با رفقا برایت قبر می کندیم ...
انگار همین دیروز بود که چشم های مشتاقمان بعد از سالیانِ سال به قدوم شهیدی از دیارِِ فکه منور شد ...
انگار همین دیروز بود ...
کاش مادرت می دانست که اینجایی ...
......
پ.ن:
ناصر
کفترباز
خیلی دور ، خیلی نزدیک
دلم لک زده برای بازی های دوران کودکی!
دلم لک زده برای تاب تاب عباسی خدا منو نندازی!
دلم لک زده برای سنگ _کاغذ_ قیچی !
دلم لک زده برای زنگ های انشا!
تازه فهمیدم با بازی هم میشود به خدا رسید!
آن روزها که من میخواندم:تاب تاب عباسی خدا منو نندازی...
تو چه مقتدرانه وسط میدان تیر و تانک..._سنگ کاغذ قیچی ...قیچی...
خیالت راحت !زنگ های انشایم پیشکش تو!
دلت امن!خوب دانستم کاغذها عجب خوش دستند برای بازی
حالا که به خدا رسیدی...تماشا کن
از تمام تاب تاب عباسی هایم فقط خواستم که خدا نیندازد مرا...و حالا میخواهم سنگ تمام بگذارم
با سنگ...کاغذ...قیچی
گمنامی بهترست...
و بعد از سالها زندگی تازه فهمیدم ک نفهمیدم...
من نفهمیدم شب یلدا بلندترین شب سال نیست...
من نفهمیدم عجب تکراریست یلداها...اما چرا یک شب در سال؟
من نفهمیدم میان این همه نام چرا یلدا؟چرا فاطمه نه؟ چرا زهرا نه؟
مگر ن اینکه انتظار کش می آورد شب ها را؟
اصلا" چرا ب یاد مادران منتظر نگذاریم نام شب هایمان را ؟
و الان میدانم ک فقط مادر یوسفان میتواند شب ِ موهایش را زیر روسری مخفی کند ک به چشم نیاید این شب های سیاه چند زمستان دیده ب خود،تا ب بهار نشسته یوسفش...
پ.ن 1:باز ب سر زد سراب مزار و همدستی قلم با دستم...
پ.ن2:شب یلدا در کنار مزاری ک مزاری نیست )-:
گمنامی بهترست...
مراد از خداحافظی کوتاه اجباری و تلخ ،جهادعلمی شبانه روزی در روزهای پیش روست تا پیش از شروع امتحانات ب دور از دانشگاه.
گمنامی بهترست...
خداحافظی کوتاه اجباری با شهیدگمنام دانشگاه اراک.
سوره ی والیل من برخیز و والفجری بخوان
دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم
امین کوهرو
احمد
گمنامی بهترست...
ای شهیدگمنام خفته در خاک غریب دانشگاه اراک،بعد از رفتنت خیلی جنگ شد،خیلی ها خیلی خوب جنگیدند،خیلی ها برای شهادت جنگیدند،خیلی ها در آرزوی گمنامی جنگیدند،خیلی ها هنوز هم که خیلی از آن زمانها گذشته در پشت خاکریزهای تفکر برای دفاع از عقاید و ارزشهای اسلامی دارند خیلی میجنگند،خیلی از این خیلی ها هر روز شهید میشوند و از خدا جانی نو میخواهند برای دوباره شهید شدن اما با همه این خیلی ها بخدا هیچ جنگی والفجر1نشد و هیچ قتلگاهی فکه...
+عجب 5شنبه ایست...دل تابستانیه تابستانیست..داغِِ داغ...سوزانِ سوزان...بسم الله الرحمن الرحیم+
گمنامی بهترست...
#علی اکبر فکه ای 21ساله #دلی که خانه تو گشت مصفایش کن به خوبی هایت...
باز حرف از تو شد و این کلمات بی رمق که جانِ گفتن از تو را کِی دارند؟...
"بسیجی های از جنس امام برخیزید ک شد وقت قیام"
