به هوای حرمت محتاجم...
حسین جان.....
مثل هر سال پر از حسرت اینم که چه زود
دلمان تنگ براى دهه ى اول شد ...
پ.ن 1: بیچاره اون که ندید کربلاتو
بیچاره تر اون که ....
پ.ن 3 : دانلود کنید در راه خدا !!!
حاج محمود ...
شب اول
پ.ن 2 : خیلی سعی میکنم تو وبلاگ بیشتر مطالب تحلیلی بذارم تا پست های مذهبی ، پستهای مذهبی رو بیشتر تو شبکه های اجتماعی میذارم ولی اینها هم از سرناچاری و دلتنگی......!!!
عکس: صبح یکی از بهترین روزهای عمرم.مهرماه1391.بین الحرمین.کربلا
خواب دیدم مرده ام خواب دیدم خسته و افسرده ام
روی من خروارها از خاک بود وای قبر من چه وحشتناک بود
تا میان گور رفتم دل گرفت قبرکن سنگ لحد را گل گرفت
زود امد از ره دو ملک تیره شد در پیش چشمانم فلک
آن یکی فریاد زد نام تو چیست؟ وان یکی فریاد زد رب تو کیست
گریه میکردم ولیکن بی جواب تشنه بودم در پی یک جرعه اب
ناگهان الطاف حق اغاز شد از جنان درهای رحمت باز شد
مردی امد از تبار اسمان روی پیشانی او یک کهکشان
بر سرش دستمال سبزی بسته بود بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
داشتند آن قدسیان این زمزمه امده اینجا حسین فاطمه
گفت ازادش کنید این بنده را خانه ابادش کنید این بنده را
تا که او بوده ز من دم زده او غذای روضه ام را هم زده
سینه چاک ال زهرا بوده است چای ریز مجلس ما بوده است
هرچه باشد او برایم بنده است او بسوزد صاحبش شرمنده است
اری اری هر که پابست من است نامه اعمال او دست من است
_دیدم به درب مجلستان قلدر محل کفشان نوکران تو را جفت میکند...