واحه ای در این نزدیکی ...!

تالمات و تاملاتی پیرامون فرهنگ و اجتماع به همراه کمی سیاست !

واحه ای در این نزدیکی ...!

تالمات و تاملاتی پیرامون فرهنگ و اجتماع به همراه کمی سیاست !

پیوندهای روزانه

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

مراقب امام مان باشیم ! علی دست تنهاست !

چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۴۷ ب.ظ


در کشاکش این روزها ، روزهایی که غربت امام امت احساس می شود ،

این بسیجیان هستند که باید در صحنه باشند و جان بر کف آماده جهاد باشند .

 دوران سختی ست .

دورانی که استقلال ما ، اقتصاد ما ، عزت ما در خطر است و این رهبر است که یکه و تنها وارد کارزاری نابرابر شده و ره بری می کند .

دورانی ست که عده ای دم از امام (ره) می زنند در حالی که امام حاضر را نمی بینند و درک نمی کنند ، همانطور که عده ای هم دم از سنت پیغمبر می زدند و علی (ع) را ندیدند !

آری برادر و خواهر من  . . .

این سنت روزگار است . . .!

مراقب امام مان باشیم ! علی دست تنهاست !


پی نوشت 1 : فعلا درباره ژنو چای سکوت می کنم . !


پی نوشت 2 : درباره فضاحت جدید دیپلماسی دو ، لت هم سکوت می کنم . !

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۴۷
حمید احدی

پلمب ، لغو ، تهدید ...!!!

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۴۲ ب.ظ

بی مقدمه سخن میگویم...

قصه ازآنجایی شروع شد که عده ای معدود که از جایی مخصوص تغذیه می شوند قصد برگزاری کرسی و مناظره با موضوع توافقنامه ژنو کردند که خب کاملا مشخص است ، مجوزی در کار نیست ....

برنامه لغو می شود ....

رئیس جدید و عزیز دانشگاه ما نیامده ، با مشی اعتدال در حال بستن دهان منتقدان است ...

بگذریم ...

درخواست مجوز جدیدی به هیئت نظارت دانشگاه ارسال می شود ؛ اینبار تریبون آزاد و سخنرانی ...

دوستان بسیجی با شرطی عجیب و بس غریب مواجه می شوند ...

"باید برنامه تان  تبیینی باشد و نه منتقدانه "

الله اکبر از این همه اعتدال ...!!!

و در موردی نادر از سوی هیئت نظارت اعلام می شود (تهدید می شود) که اگر برنامه تان کوچکترین نقدی به توافقنامه و دولت داشته باشد و خط دولت تضعیف شود من بعد تمام برنامه های بسیج لغو خواهد شد ...!

پی نوشت : به احتمال قوی برنامه سخنرانی از سوی بسیج در اعتراض به تهدید آشکار لغو خواهد شد .../

من : :(

ظریف: :)

شرمن: :)

روح توافقنامه :  :|  !!!

 




۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۴۲
حمید احدی

 91 قسمت شد به  مشرف بشم.
طبق برنامه ریزی بنا بود حدود 2 ساعت در  باشیم ولی برنامه بدلیل بمب گذاری عوض شد و فقط 40 دقیقه در حرم بودیم. 
به سرعت کفشم را به کفشداری دادم و داخل شدم . واقعا  بودند.نه   
نه    .......
بعد از زیارت با عجله اومدم بیرون که کفشم رو از  بگیرم که دیدم خادم داخل کفشداری نیست و چون داشت دیر میشد وکسی اون دورو ورا نبود رفتن داخل  تا کفشم رو بردارم . اومدم برم بیرون چند گفتن اگه میشه کفشهای مارو هم بده . تا اومدم کفشهای اونا رو بدم دیدم چند نفر دیگه هم اضافه شدن. 
آقا ، جای شما خالی ، ما بودیم و  و  ِ امامین  . 
بعد  که اومد منو دید(رفته بود وضو بگیره) باهم روبوسی کردیم و من بیرون اومدم.**


۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۵۰
حمید احدی