دیپلماسی مرگ !
دیپلماسی ِ مرگ !
یکسال و چند ماه از آغاز مذاکرات ایران و گروه 5+1 در قضیه ی هسته ای کشورمان می گذرد . در این مدت مسئولان وزارت امور خارجه در تلاش بوده اند تا هرچه سریع تر به این ماجرای 12 ساله فیصله بدهند . در این سطور قصد داریم تا در نگاهی کلان نکاتی را در خصوص روند مذاکرات یادآوری کنیم :
1.ما تیم مذاکره کننده ی خود را فرزندان انقلاب می دانیم و قائل به این هستیم که مسئولان وزارت امور خارجه تمام همت خود را بکار بسته اند تا این مشکل را حل کنند . اگر هم نقدی به روند مذاکرات و تیم مذاکره کننده کشورمان است آن را نقدی دلسوزانه می دانیم و از سر ِ دغدغه مطرح می کنیم .
2.پرونده هسته ای کشورمان از سال 81 به جریان افتاد ، تقریبا در تمام این 12 سال مذاکرات ایران با کشورهای غربی بر سر این پرونده در جریان بوده است . در یک بازه ی زمانی در دوران اصلاحات ، مسئولان ما جهت اعتماد سازی به کشورهای غربی تمام فعالیت های هسته ای مان را در توافقنامه های سعد آباد ِ تهران ، بروکسل و پاریس ، داوطلبانه به حالت تعلیق در آوردند و طرف مقابل نیز تعهدات ناچیزی را قبول کرد که به همان تعهدات ناچیز نیز پایبند نبود !! . این عقب نشینی ها نه تنها اعتمادی را بوجود نیاورد بلکه طرف مقابل را نیز جری تر کرد و در همین برهه ی زمانی یعنی دوران تعلیق صنعت هسته ای کشورمان در سال های 82 و 83 ، 6 قطعنامه توسط شورای حکام بر علیه ایران صادر شد !!! . دوران تعلیق فعالیت های هسته ای مان در زمان اصلاحات ، از تلخ ترین دوران پس از انقلاب محسوب می شود ، چرا که با هدف اعتماد سازی ، مسئولان وقت جلوی پیشرفت این صنعت را گرفتند . حال و پس از گذشت چندین سال از آن دوران ، تیم مذاکره کننده باید به نداشتن تعهد اخلاقی غربی ها نگاه ویژه ای داشته باشد ، چرا که همین راه یعنی تعلیق و پلمب ، در سال های گذشته نیز طی شده است ، ولی چه سود ؟!
3.نبود صداقت و تعهد عملی در طرف مقابل یعنی غربی ها و بخصوص امریکایی ها از واضحات مسئله هسته ای مان است ، چرا که آنان نه در تعلیق سال 82 ، نه در ماجرای بیانیه تهران (سال89) ، و نه در توافقنامه ی ژنو ( برنامه ی اقدام مشترک – آذر 92) صداقت داشتند و حال پس از گذشت 3 تجربه ی تاریخی ، چگونه می توان تعهد طرف مقابل در توافق نهایی را باور کرد ؟ آیا تجربیات گذشته در عدم قابل اعتماد بودن طرف غربی برایمان کافی نبوده است ؟!
4.متاسفانه رویکرد کلی دولت تدبیر و امید در مسئله ی مذاکرات ، رویکردی خوشبینانه و ساده انگارانه است ، چرا که بنظر می رسد مجموعه بدنه ی دولت تمام چشم و امید خود را برای حل معضلات اقتصادی به مسئله هسته ای گره زده است و این همان خطای راهبردی در تشخیص واقعیات می باشد . اگر یک درصد هم احتمال شکست مذاکرات را بدهیم ، زمان از دست رفته در این مدت به هیچ عنوان قابل جبران نمی باشد ، پس لازم است دولتمردان با دوراندیشی ، تامل و درک واقعیات به حل و فصل امور داخلی اهتمام داشته باشند .
5. و اما داستان تمدید مذاکرات ؛ بنظر می رسد زیاده خواهی طرف مقابل مانع از رسیدن به توافق نهایی در وین اتریش شده است ، و این همان تراژدی تلخ تجربیات مردم ماست که باز هم در حال تکرار است . زیاده خواهی و کدخدا پنداری امریکایی ها در حین مذاکرات محسوس و آشکار بوده است تا جایی که طبق نقل برخی رسانه ها ، مذاکرات را در آستانه ی شکست نیز قرار داد . امریکایی ها دوئل سخت و سنگینی را آغاز کرده اند و مشخص است که زبان دیپلماسی جمهوری اسلامی را نیز هنوز درک نکرده اند !! بازی ِ دیپلماسی ، بازی مرگ است و امیدواریم که مرگ ِ ( = باخت ) این بازی سهم امریکایی ها باشد.