واحه ای در این نزدیکی ...!

تالمات و تاملاتی پیرامون فرهنگ و اجتماع به همراه کمی سیاست !

واحه ای در این نزدیکی ...!

تالمات و تاملاتی پیرامون فرهنگ و اجتماع به همراه کمی سیاست !

پیوندهای روزانه

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

شیخ ساده لوح !

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ


دیروز 29 آذر ، سالگرد فوت آیت الله منتظری بود ، به همین جهت لازم بود ، بازخوانی کوتاهی از نامه ی حضرت امام در عزل ایشون رو داشته باشیم...


لطفا متن رو با دقت بخونید...

بند بند این نامه پند و عبرت داره...

و متاسفانه باید گفت اقای منتظری توصیه امام در عدم دخالت تو امور سیاسی رو نادیده گرفت ...

فَوَقعَ ما وَقع!!!



زمان: ۶ فروردین ۱۳۶۸ / ۱۸ شعبان ۱۴۰۹
مکان: تهران، جماران
موضوع: «عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی»
مخاطب: منتظری، حسینعلی

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای منتظری
با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مسئله مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمدالله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید – که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خرابتر می‌کند – با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:
۱- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
۲- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
۳- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
۴- نامه‌ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان – روحی له الفداء – و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.
سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارم.
من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.
من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هرچه هست اوست. والسلام.
یکشنبه ۶ / ۱ / ۶۸
روح الله الموسوی الخمینی

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۲
حمید احدی

من سرهنگ نیستم !

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۰ ب.ظ



هفته ی گذشته به بهانه شانزدهم آذر ؛روز دانشجو ، شاهد سلسله اتفاقاتی در دانشگاه ها بودیم که ، توجه همه فعالان دانشجویی را بر انگیخت . اتفاقاتی که بنظر می رسد نقطه ی عطفی بود در دولتی کردن روز دانشجو و مصادره به مطلوب کردن آن ، چرا که در صحن دانشگاه وقایعی بوقوع پیوست که از مسؤلین محترم دولت و شخص رئیس جمهور محترم که شعار " من سرهنگ نیستم " را سر می دادند ، کمی بعید و عجیب بود ! امید است که بتوانیم در بندهایی که در ذیل خواهد آمد ، به تحلیل این وقایع مهم بپردازیم . 


1. به نظر مهم ترین اتفاق در شانزده آذر 93 لغو گسترده ی سخنرانان مراسم های روز دانشجو در تعدادی از دانشگاه ها می باشد . خبرهایی تلخ که از روز شنبه یعنی 15ام در سایت های خبری منتشر می شد و موجب بهت و حیرت فعالان دانشجویی شد !!  خبرهایی که از جنس یأس و ناامیدی بود . یأسی که فقط یک دانشجوی کارکرده در تشکلها می داند که لغو کردن برنامه توسط مسؤلین یعنی چه !!! حسین شریعتمداری ، علیرضا زاکانی ، حمید رسایی ، سید محمود نبویان ، پیام فضلی نژاد ، حجت الاسلام میرتاج الدینی ، همسر شهید علیمحمدی  و ... اشخاصی بودند که به لطف مسؤلین !! از سخنرانی در روز دانشجو محروم شدند .این اتفاقات به قدری شوکه کننده بود که حتی واکنش برخی نمایندگان مجلس و نیز امام جمعه موقت تهران را نیز برانگیخت . 


2 . دومین اتفاق ، که در مراسم روز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی ایران بوقوع پیوست ، هدیه ی !! جدید دکتر حسن روحانی به منتقدانش بود . رییس جمهور در صحبت هایی بار دیگر بشدت منتقدین خود را مورد خطاب قرار داد و آنان را اقلیت تازه به دوران رسیده خواند . ((. یک عده تازه به دوران رسیده که البته ما به  آنها هم احترام می گذاریم، نمی خواهد اینقدر نسبت به آینده و ارزشهای انقلاب و ارزشهای اسلام دل‌نگران باشند.)) !! البته این اولین باری نبود که جناب رییس جمهور منتقدین را مورد لطف خود قرار می دهد ، چرا که در طی این یکسال و چندماهی که از عمر دولت تدبیر و امید می گذرد بارها منتقدین دولت مورد هجمه قرار گرفته اند . عناوینی ! همچون "بی شناسنامه" ، "بی سواد" ، "عصر حجری" ، "افراطی" ، "بزدل" ، "به جهنم بروید" ، "اقلیت تندرو" ، "از جایی خاص تغذیه می شوند"  و .... ، بخش هایی از جمله های دکتر روحانی خطاب به منتقدین بوده است . در نقد ، تایید و یا نفی این گونه هجمه ها ، صحبت های زیادی شده است و ما در تحریریه هفته نامه دانشجویی صبح قریب صرفا جهت تنویر افکار عمومی بخش کوتاهی از صحبت های شخص رییس جمهور را در مراسم تنفیذ (مرداد ماه 92) می آوریم ؛ (( خدایا به تو پناه می‌برم از استبداد رای و عجله در تصمیم گیری و تقدم نفع شخصی و گروهی به منافع مردم. همچنین به تو پناه می‌برم از بستن دهان منتقدان و رقیبان)) !!!


3 . و اما اتفاق آخر که به نظر می رسد تبدیل به کلاف سردر گمی شده است و آن حضور نمایندگان تشکل های دانشجویی در مراسم سخنرانی دولتی ها در دانشگاه ها است . کلافی که به نظر می آید توسط اطرافیان رییس جمهور روحانی پیچیده شده و کسی هم قصد باز کردن آن را ندارد .!! قصه از آنجایی شروع شد که دولت شعار "ما را نقد کنید " می دهد ولی تحمل نقدهای فعالین دانشجویی را ندارد و به لطایف الحیلی ؛ اعم از دعوت نکردن از تشکل های دانشجویی برای ارائه نظراتشان ،گزینشی برخورد کردن با تشکلها و اشتباه گرفتن ارائه نظرات مقابل رییس جمهور با جلسه تریبون آزاد !! واختصاص دادن سه دقیقه وقتِ صحبت !!! ، از رودر رو شدن با تشکل های دانشجویی ابا دارد . نقدهای دانشجویی که شاید برای "آقایان" تلخ باشد ولی حرف دل دانشجویان است و باید دیده شنیده و فهم شود .


در مجموع ؛ همانطور که در بالا به آن اشاره شده شانزدهم آذر امسال نقطه عطفی در دولتی کردن مراسم روز دانشجو بود و  می توان آن را "روز دولت" نامید نه "روز دانشجو" . امید است که دولت بجای محدود کردن  دانشجویان و سنگ اندازی در فعالیت هایشان با شرح صدر بیشتری با فعالان دانشجویی برخورد کند تا دیگر شاهد نگاه های سلیقه ای و کاریکاتوری به جنبش دانشجویی نباشیم .


پ.ن:منتشر شده در هفته نامه دانشجویی صبح قریب

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۰
حمید احدی

کاش مادرت می دانست که اینجایی ...

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۹ ب.ظ


اینجا کهف الشهدای ماست...

جایی که دلتنگی هایمان را با شهید گمنام دانشگاه قسمت میکنیم...

جایی که  بغض هایمان ، تبدیل به اشک می شوند و قطره قطره بر سر این مزار می بارند ...

انگار همین دیروز بود ، که با رفقا برایت قبر می کندیم ...

انگار همین دیروز بود که چشم های مشتاقمان بعد از سالیانِ سال به قدوم شهیدی از دیارِِ فکه منور شد ...

انگار همین دیروز بود ...

کاش مادرت می دانست که اینجایی ...

......

پ.ن: 




۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۸:۲۹
حمید احدی

دیپلماسی مرگ !

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۴۸ ب.ظ


دیپلماسی ِ مرگ !

یکسال و چند ماه از آغاز مذاکرات ایران و گروه 5+1 در قضیه ی هسته ای کشورمان می گذرد . در این مدت مسئولان وزارت امور خارجه در تلاش بوده اند تا هرچه سریع تر به این ماجرای 12 ساله فیصله بدهند . در این سطور قصد داریم تا در نگاهی کلان نکاتی را در خصوص روند مذاکرات یادآوری کنیم :

1.ما تیم مذاکره کننده ی خود را فرزندان انقلاب می دانیم و قائل به این هستیم که مسئولان وزارت امور خارجه تمام همت خود را بکار بسته اند تا این مشکل را حل کنند . اگر هم نقدی به روند مذاکرات و تیم مذاکره کننده کشورمان است آن را نقدی دلسوزانه می دانیم و از سر ِ دغدغه مطرح می کنیم .

2.پرونده هسته ای کشورمان از سال 81 به جریان افتاد ، تقریبا در تمام این 12 سال مذاکرات ایران با کشورهای غربی بر سر این پرونده در جریان بوده است . در یک بازه ی زمانی در دوران اصلاحات ، مسئولان ما جهت اعتماد سازی به کشورهای غربی تمام فعالیت های هسته ای مان را در توافقنامه های سعد آباد ِ تهران ، بروکسل و پاریس ، داوطلبانه به حالت تعلیق در آوردند و طرف مقابل نیز تعهدات ناچیزی را قبول کرد که به همان تعهدات ناچیز نیز پایبند نبود !! . این عقب نشینی ها نه تنها اعتمادی را بوجود نیاورد بلکه طرف مقابل را نیز جری تر کرد و در همین برهه ی زمانی یعنی دوران تعلیق صنعت هسته ای کشورمان در سال های 82 و 83 ، 6 قطعنامه توسط شورای حکام بر علیه ایران صادر شد !!! . دوران تعلیق فعالیت های هسته ای مان در زمان اصلاحات ، از تلخ ترین دوران پس از انقلاب محسوب می شود ، چرا که با هدف اعتماد سازی ، مسئولان وقت جلوی پیشرفت این صنعت را گرفتند . حال و پس از گذشت چندین سال از آن دوران ، تیم مذاکره کننده باید به نداشتن تعهد اخلاقی غربی ها نگاه ویژه ای داشته باشد ، چرا که همین راه یعنی تعلیق و پلمب ، در سال های گذشته نیز طی شده است ، ولی چه سود ؟!

3.نبود صداقت و تعهد عملی در طرف مقابل یعنی غربی ها و بخصوص امریکایی ها از واضحات مسئله هسته ای مان است ، چرا که آنان نه در تعلیق سال 82 ، نه در ماجرای بیانیه تهران (سال89) ، و نه در توافقنامه ی ژنو ( برنامه ی اقدام مشترک – آذر 92) صداقت داشتند و حال پس از گذشت 3 تجربه ی تاریخی ، چگونه می توان تعهد طرف مقابل در توافق نهایی را باور کرد ؟ آیا تجربیات گذشته در عدم قابل اعتماد بودن طرف غربی  برایمان کافی نبوده است ؟!

4.متاسفانه رویکرد کلی دولت تدبیر و امید در مسئله ی مذاکرات ، رویکردی خوشبینانه و ساده انگارانه است ، چرا که بنظر می رسد مجموعه بدنه ی دولت تمام چشم و امید خود را برای حل معضلات اقتصادی به مسئله هسته ای گره زده است و این همان خطای راهبردی در تشخیص واقعیات می باشد . اگر یک درصد هم احتمال شکست مذاکرات را بدهیم ، زمان از دست رفته در این مدت به هیچ عنوان قابل جبران نمی باشد ، پس لازم است دولتمردان با دوراندیشی ، تامل و درک واقعیات به حل و فصل امور داخلی اهتمام داشته باشند .

5. و اما داستان تمدید مذاکرات ؛ بنظر می رسد زیاده خواهی طرف مقابل مانع از رسیدن به توافق نهایی در وین اتریش شده است ، و این همان تراژدی تلخ تجربیات مردم ماست که باز هم در حال تکرار است . زیاده خواهی و کدخدا پنداری امریکایی ها در حین مذاکرات محسوس و آشکار بوده است تا جایی که طبق نقل برخی رسانه ها ، مذاکرات را در آستانه ی شکست نیز قرار داد . امریکایی ها دوئل سخت و سنگینی را آغاز کرده اند و مشخص است که زبان دیپلماسی جمهوری اسلامی را نیز هنوز درک نکرده اند !! بازی ِ دیپلماسی ، بازی مرگ است و امیدواریم که مرگ ِ ( = باخت ) این بازی سهم امریکایی ها باشد.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۱۶:۴۸
حمید احدی

چرا بسیج دانشجویی ؟!

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۲ ب.ظ

چرا بسیج دانشجویی ؟!

" تشکیل بسیج در نظام جمهورى اسلامى ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالى بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامى ایران ارزانى شد  “.

دوم آذر سال67 ، درست چند ماه پس از پایان 8 سال جنگ تحمیلی ، امام امت در سال آخر عمر خود بدرستی تشخیص داد که ، دشمن غدار بعد از ناکامی در جبهه های سخت تمام توان و همت خود را معطوف به جبهه های جنگ نرم می کند . حقیقتا دوم آذر سال 67 و فرمان تاریخی امام روح الله در تشکیل بسیج دانشجویی  در تاریخ ماندگار شد . "بسیج" یی که امتحان خود را در 8 سال جنگ ، به عالی ترین شکل ممکن پس داده بود و حال پیر جماران طی پیامی بسیجیان زمان را متوجه جبهه جدید دشمن می کند . جبهه ی جدیدی که هدفش استحاله نظام بود ، جبهه ای که فرهنگی و علمی بود ، جبهه ای که تمام توانش در زدن ریشه ی اسلام ناب بکار برده بود . آری ، دانشگاه ها جبهه ی جدید دشمن بودند . حال ، سلاح رزمندگان ،  قلم و خون آنها جوهر شده بود . محل عملیات ، از خاکریزهای سوسنگرد و ارتفاعات حاج عمران به صحن دانشگاه ها رسیده بود . عملیات کربلای 5 شده بود جهاد علمی و فرهنگی ، و رزمندگان جبهه ی حق ، اساتید و دانشجویان بودند .  

" فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادى امریکا و شوروى در آن دو محل حساس ( حوزه و دانشگاه ) نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام مى پذیرد. "

خمینی ِ کبیر همواره به ساده لوحان و کج اندیشان ِ غرب زده هشدار می داد . ساده لوحانی که تا قائم مقام رهبری !! نیز نفوذ کرده بودند .

" بزرگترین ساده اندیشى این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً امریکا و شوروى از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند؛ لحظه اى نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا و شوروى کینه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- موج مى زند. "

این هشدار امام(ره) بار دیگر و در سال آخر عمر ایشان در فرمان تشکیل بسیج دانشجویی تبلور یافت . هشداری که بنظر می رسد باید همواره نصب العین ما قرار گیرد تا مبادا دست چُدَنی دشمن را فراموش کنیم . دستی که در 35 سال گذشته از هیچ جنایتی فرو گذاری نکرده است .

حالا تمام امید امام ِ امت به رزمندگان و بسیجیان جبهه های جنگ نرم بود .

" شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده، انقلاب اسلامى در جهان نیازمند فداکاریهاى شماست و مسئولین تنها با پشتوانه شماست که مى توانند به تمامى تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند که بدون امریکا و شوروى مى شود به زندگى مسالمت آمیز توأم با صلح و آزادى رسید. حضور شما در صحنه ها موجب مى شود که ریشه ضد انقلاب در تمامى ابعاد از بیخ و بن قطع گردد ."

و اینک با گذشت دو دهه از تشکیل بسیج دانشجویی ، کلیت این تشکل نشان داده است که سیاسی ست ولی سیاست زده نیست . سیاسی‌کار و جناحی نیست. مجاهد است اما بی‌انضباط و افراطی نیست .

امید است روزی که بتوانیم نام خود را در دفتر شاهدان و شهیدان ثبت کنیم ....

به امید آن روز ...

پی نوشت1:لطفا متن را با عینک فرا تشکلی بخوانید .

پی نوشت2:جملات داخل گیومه فرازهایی از پیام دوم آذر سال 67 می باشد .

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۲
حمید احدی